۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۱, جمعه

حمام زنانه

زنانهدر آن دوران حمام در خانه معنا نداشت همه خانه ها بصورت حیاط بودند  و دو طرف حیاط اتاقهای زیر وبالا محل زندگی بود. آشپزخانه نامش مطبخ بود ودر گوشه ای از حیاط و اجاقهای هیزمی وچه مشقتی بود غذا پختن.همه به حمام عمومی میرفتند ودر اغلب محله ها حمامها دو شیفت زنانه و مردانه داشتند. مصیبت بزرگ غسل سحر ماه رمضان بود که هم آقا وهم خانم برای غسل میباید میرفتند حمام بخصوص در زمستان  و در ماههای دیگر همیشه میتوانستیم حاج آقاها را بغچه زیر بغل در راه رفت یا برگشت حمام ببنیم که عمل غسل واجب یا مستحبی را فراموش نکرده اند.

تا کوچولو بودم مادرم مرا میبرد حمام و مشکلی نبود. کمی بزرگتر که شدم وبقول زنها بد وخوب را میفهمیدم بوجود من در حمام زنانه ، زنها اعتراض داشتند. خب من میدیدم که برخی تمام لخت، بعضی دستشان را جلوشان میگرفتند وکسانی هم با شورت کوتاه و بلند  و گاها لنگ پوش بودند . حتی واجبی خانه هم با تفاصیلش رویت شده بود.  دوش و خزینه  وسکوی شستشو و لیف زنی، هریک جذبه خاصی بهر تماشا بود.  مادران یک بچه در بغل یکی در دست ویکی در شکم فرهنگ آنوقت بود . خانمهای حامله با شکم بالا آمده  و تمام لخت فخر میفروختند و احترام بیشتری داشتند.

بهر صورت از ورود به حمام زنانه منع شدم . مادرم به برادران ناتنی ام التماس میکرد که مرا با خود به حمام ببرند . برادر کوچیکه به شدت مخالف بود و استدلال میکرد اگر در حمام حالش بد شود و بمیرد میگویند برادرانش اورا کشتند برادر بزرگه در غیاب برادر کوجیکه چند بار مرا برد حمام و بعد ار ترس برادر کوچیکه استنکاف نمود. مادرم با همه مشکلاتی که داشت می آمد درب حمام و دلاکی را که آشنا بود صدا نموده مرا به او میسپرد و خودش داخل کوچه  در سرمای زمستان مینشست تا دلاک مرا  شسته بیاورد و تحویل دهد. حمام دو  کوچه با خانه مان فاصله داشت و نامش حموم صاحب کار بوداز سحر تا طلوع آفتاب مردانه بود سپس زنانه میشد تا غروب آفتاب و مجددا تبدیل میشد به حمام مردانه.

تابستانها بهتر بود مادرم در خانه آب گرم میکرد وکنار حوض مر لیف وکیسه میکشید و در حوض آب کشی انجام میگرفت . سالیان چندی حمام رفتن من برای مادرم معضلی بود تا کم کم بزرگ شدم وخودم راه حمام رفتن آموختم .

روح مادرم شاد.