۱۳۹۴ اردیبهشت ۴, جمعه

ناخواسته و پیوسته

چهارم اردیبهشت ماه 1394 روز تولدم، شدم 67 سال،  چگونه و چرا نمیدانم!

شب گذشته دخترم کیک وگلی گرفته بود و جمع خانوادگی خوبی بود.آرزوی سلامتی و موفقیتشان را دارم.

ناخواسته و بی اختیار آمدم، که اگر اختیار با من بود هرگز نمی آمدم وبیچارهیا حداقل در این کشور و خانواده نمی آمدم. هر چند امروز ایران وایرانی را فارغ از قوم ومذهب بسیار دوست میدارم. این کشور را نمی پذیرفتم زیرا:

دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز!

دروغ گفتن بخاطر تقیه را عین خطا میدانم و راستی را مصداق کامل سعادت میشناسم. دروغ گو دشمن خداست. هیچ خطای دیگری را تا این حد بزرگ نگفته اند. متاسفانه در کشور ما از بزرگ و کوچک، از رئیس و مرئوس، از عالم و جاهل دروغ میگویند و هیچ زشتی بر آن متصور نیستند.

کار مال خر است!

یعنی کارنکردن  و با حیل گوناکون از در آمد دیگران  تغذیه نمودن ارزش دیده شده است. در صورتی که کار مولد است، ایجاد هویت و شخصیت میکند، در آمد ملی را سبب میشود و رونق اقتصادی به همراه خواهد داشت . بیکاری، افسردگی، یاس، سر خوردگی و نتیجه آن کار خلاف  خواهد بود.

ثروت خوشبختی نمی آورد!

این سخنی است از دارندگان ثروت به  محتاجان تا بر خر مراد بهتر سوار شوند. سری به بیمارستانهای عمومی بزنید و نگاهی به آنان که برای معالجه بیمارشان پول ندارند ویا از سر استیصال کلیه میفروشند و بعد نگاهی به بیمارستانهای خصوصی که مراجع کننده میگوید هرچه لازم است میدهم فقط بیمارم خوب شود حال قضاوت کنید در عین بیماری کدام یک راحت تر و خوشبخت ترند. به حال زار پدری که در مقابل خانواده شرمنده هزینه هاست و نان نسیه گرفته تا  قوتی برای شبشان باشد بنگرید تا بدانید خوشبختی کجاست . آنها که فریاد پول خوشبختی نمی آورد سر میدهند چرا خود از هر طریق مشروع یا غیر مشروع  شبانه روز در پی پولند! و آقا زاده ها یشان اتومبیل میلیاردی سوارند. وهیچ مقدار پولی آنها را سیر نمی کند.

دیگی که برای من نجوشد سرسگ در آن بجوشد!

خود خواهی و خود پسندی تا کجا، فقط من مهم هستم و نه دیگران. پس برادر ، خواهر،  فامیل، همسایه، هم محلی، هم شهری، هم وطن و سایر مردمان نباید سهمی داشته باشند. با کمل تاسف از این گونه تمثیل ها در فرهنگ ما آنقدر زیاد است که انسانیت، ترحم و دوست داشتن دیگران، از جامعه رخت بر بسته است.

پیوسته

دولتی که باید حامی ملت باشد خود بیش از همه در مقابل مخالفین به حامی محتاج است. و بجای ایجاد رفاه برای مردم با اخذ  ارزش افزوده، عوارض گوناگون، مالیات و صدور مجوزهای خاص برای اشخاص خاص مستقیم وغیر مستقیم دست در جیب ملت دارد.

خبرگان ما فقط حوزویان میباشند و اقتصاددانان، سیاستمداران، اساتید دانشگاه، مهندسین و متخصصین خوشنام و مورد تایید مردم خبره بحساب نیامده اند.

فرهیختگان و شایستگان بدون پارتی راهی خارج و خارجیان از آنها سود برده و بهره مند میشوند و در داخل آقا زاده ها و پارتی داران بورسیه  و پست های ناحق را صاحب میشوند و شایستگانی بعنوان مدرک داران بیکار در به در در جستجوی کارند.

ادارات دولتی فقط وظیفه سنگ اندازی و امروز و فردا کردن ارباب رجوع را دارند. و کار مفیدشان در روز به زیر یک ساعت رسیده است.

قوه قضائیه در حفظ نام زمین خواران، تجاوز کنندگان به بیت المال و تعدی کنندگان به حقوق ملت بیشتر کوشاست تا مجازات آنها، مبادا که ملت خائنین به حقوق خویش را بشناسند!

سیاستمداران و مجلسیان منافع شخصی را بر منافع جمع و کشور ترجیح داده همه دعوای سیاسی دارند. و ملت فراموش شده است.همه از طرف ملت حرف میزنند ولی حرفهایشان متضاد یکدیگرند.

فساد، فحشا، طلاق، اعتیاد، کلاهبرداری، تجاوز بنا بر آمارهای خودمان و پرونده های دادگستری به صورت وحشتناکی در آمده نتیحه عینی آن را به صورت کودکان بی خانمان دست فروش همه روزه سر هر چهار راه ها ناظریم.

اکثر قابل توجهی از ملت به همین دلائل کشور را ترک کردند و من نخواستم یا توانش را نداشتم آیا تصدیق میکنید که حق دارم بگویم اگر انتخاب با من بود مامن دیگری را برگزیده بودم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر